🌸💠🌸کتاب نوبت عاشقی
🌸نماز در حکایت‌ها و داستان‌ها
🌸کتاب حاضر، دو بخش دارد:
🌸بخش نخست، حکایاتی است که برگرفته از منابع تاریخی و متون دینی است.
🌸بخش دوم کتاب، داستان‌هایی است که با استفاده از فنون داستان‌نویسی جدید و بر پایه برخی خاطرات، رخدادهای واقعی و تخیل نویسنده، پدید آمده است.
🌸[ گه گاه به کناره میدان می آمد و با دست ، سایبانی برای چشم های خود می ساخت و خورشید را رصد می کرد. سپس شمشیرش را به دست می گرفت و به قلب دشمن می زد. چندین بار از جنگ کناره گرفت ، رو به آسمان کرد و دوباره به جنگ بازگشت. ابن عباس گفت:ای امیر المومنان، در میانه جنگ و خون، در آسمان می نگرید؟! سپاه شام از هر سو بر ما حمله آورده است. چرا گه گاه به کناری می روید و در آسمان خیره می شوید؟ امیرالمومنان گفت:خورشید به میانه آسمان رسیده است. می خواهم نماز را اول وقت بخوانم. ابن عباس حیران و شگفت زده گفت: گمان نمی کردم که اکنون به چیزی جز پیروزی در جنگ بیندیشید. فرمود: من برای نماز می جنگم. چگونه نماز را فراموش کنم؟]
🌸 آنچه در بالا می خوانید: داستانی با عنوان «من برای نماز می جنگم» است که در کتاب حکایت عاشقی آمده است. کتابی که می تواند انس خواننده را با نماز افزون نماید و جایگاه نماز را در چشم خواننده بیشتر نمایان کند. این کتاب که به زبانی ساده و با نثری قابل فهم نوشته شده است شرحی از دلدادگی های بزرگان با نماز است و با حکایت های خواندنی و ساده نشان می دهد که نماز در نزد بزرگان از چه اهمیت و جایگاهی برخوردار است.
🌸کوشش نویسنده برآن نبوده است که همه اصول و تکنیک های داستان نویسی مدرن را به خدمت گیرد و خواننده را درگیر جنبه های هنری داستان نویسی کند؛ زیرا بیش از قالب و صورت داستان ، به محتوا و سادگی روایت می اندیشیده است. امید است که مقبول افتد و خدای نماز، این قلم و قدم را از خطا و جفا مصون دارد.»
🌸 در مقدمه این کتاب ساده اما خواندنی آمده است:
« متون دینی و تاریخی ما سرشار از حکایت ها و داستان های خواندنی درباره مردان و زنان اهل دل است. در این میان حکایت هایی که حال و هوای نمازگزاران را روایت می کنند، شنیدنی ترودلپذیرتر است. این حکایت ها، راوی حالات و مقامات کسانی است که همواره روی جان به سوی قبله جانان دارند و در نماز و با نماز عشق ورزی می کنند.